Friday, December 28, 2007

حکمت2


شاید ایراد از شاکله غلط انداز من باشد ولی از هرچه هست . پیش می آید که کسانی قصد سوار شدن بر من می کنند. تا به خود بجنبم و به طرف حالی کنم که جناب سوتفاهم شده ، که خر نیستم و برای سواری ایشان خلق نشده ام. چند تایی سیخونک می خورم و هین و هش می شنوم .پیشنهاد می کنم اگر با جماعت خرخواه- دیگران را خر خویش می خواهند - برخورد کردید . وقت تان را صرف توضیح خرنبودنتان نکنید . در صورت امکان از ایشان دوری بجویید . این لازمه اش شناخت مناسبی از خرخواهان است که از تجربیات قبلی بدست می آید، اگر نشد و طرف دچار سوتفاهم ، سوار شده بود. چند قدمی که بردیدش جفتکی بیاندازید و چنان به زمین اش بکوبید تا عبرت اش شود و دیگر هوس سواری گرفتن از دیگران به سرش نزند . نای عصیان اگر در شما نبودو این راه هم مقدور نشد ، بد سواری دادن راه بدی نیست تا سوار از خیر شما بگذرد و سراغ خر راهوار دیگری رود ، و چه بسیار استران راهوار آماده به خدمت .

No comments: