Monday, August 20, 2007

مشاغل -واکسی





فکر می کنید در طول روز چند بار موقعیتی اینگونه برای این شخص پیش بیاید که بتواند اینطور، دست به کمر از بالا به کسی نگاه کند. بعید میدانم وقت برای واکس زدن کفشها نداشته باشد . موضوع هم فقط واکس کفش نیست . واکسی علاوه بر برق انداختن کفش، خدمات بیشتری هم به مشتری ارایه میکند. برق کفش به همراه کلی احساس خوب . حس آرامش ، ارضا شدن تمایل به برتربودن، خوشبخت بودن، سلطه داشتن و نمایش قدرت .واکسی ها اکثرشان همین وضعیت را دارند . یک سری جعبه ای داشتند که مشتری پایش را روی آن میگذاشت . این نوع دیگر محشر بود . مشتری در بالا و کاملا مسلط . انگار که طرف سوار واکسی شده باشد. واکسی ها اکثرن قیافه درب و داغانی دارند .در گرما وسرما و زیر باران.اکثر مشتری ها این فکر را دارند که کفش مان را بدهیم واکس بزند . کمکی هم به او شود. ((دمش گرم که حداقل دنبال دزدی نرفته . یه لقمه نون حلال در میاره)البته واکسی لوکس هم داریم که همین استفاده از واکسی های خوش پوش تلفنی هم یک سری لذت روانی دیگر دارد . کسی که میخواهد متفاوت بودن و برتری اش را به رخ بکشد،می تواند از این نوع اش استفاده کند. گدایی را من جزو مشاغل خدماتی میدانم . پنجاه تومن به گدا میدهید .با پنجاه تومن چکار میشود کرد؟آدامس هم نمی دهند . تازه لذت آدامس جویدن کجا و حس معامله با خدا کجا ؟ با پنجاه تومن شما کلی حس خوب پیدا می کنید.صدقه داده اید . از هفتاد نوع بدی و بلا محفوظید . کدام بیمه با چنین هزینه ای این آرامش رابه شما ارزانی میدارد . سرمایه گذاری هم هست . اسکناس پاره مچاله ای که راننده ازشما قبول نکرده می اندازید جلوی پیرزن . این انداختن خودش نکته مهمی ست . و در عوض شیرین ترین رویا را دارید . بهشت .
گدا های نشسته و دراز کش نسبت به ایستاده ها ارجحیت دارند. هرچه بیچارگی آنها بیشتر . فاصله بین ما و آنها بیشتر ودر نتیجه برتری ما بیشتر . فقط حضور گدایان در شهر ودیده شدن شان هم به عده ای احساس خوبی میدهد. آنهایی که خدا را شکر میکنند که مثل اینها نشده اند.با اینکه این که بوده و چطور شده به این روز افتاده . اینکه این بچه گناهش چه بوده که سرنوشت اش این شده کاری نداریم.با پرتاب پنجاه تومان آرامش وجدان پیدا می کنیم.به اندازه توان مان کمک کرده ایم و خداوند هم بیش از این بر عهده ما نگذاشته. دیگر نیازی نیست به چیزهای سختی مثل انحصار سرمایه و سیستم تامین اجتماعی و ...فکر کنید .

No comments: