Monday, August 20, 2007

خواب بزرگان


گفتگوهای اوریانا فالاچی با محمدرضا شاه صفحه
153با وجود این من بکلی هم تنها نیستم زیرا نیرویی که دیگران نمی بینند مرا همراهی می کند یک نیروی عرفانی وانگهی من پیامهایی دریافت می کنم پیامهای مذهبی من خیلی مذهبی هستم به خدا باور دارم و همواره گفته ام که اگر هم خدا وجود نمی داشت باید اختراعش می کردیم واقعا این آدمهای بدبختی که خدا ندارند مراسخت متاثر می کنند. نمی توان بدون خدا زندگی کرد. من از پنج سالگی با خدا زندگی می کنم از زمانی که الهاماتی به من شد .فالاچی: الهامات اعلیحضرت؟شاه: بله الهامات تجلیاتفالاچی: از که از چه؟شاه: از پیامبران آه تعجب می کنم که نمی دانستید همه می دانند که الهاماتی به من شده است من حتی این را در زندگینامه ام نوشته ام. در کورکی دوبار به من الهام شده است. یکبار در پنج سالگی و بار دوم در شش سالگی در نخستین بار من حضرت قائم را دیدم که بنابر مذهب ما غایب شده است تا روزی بازگردد و جهان را نجات دهد در آن روز من دچار یک حادثه شدم وو روی یک صخره افتادم و این او بود که مرا نجات داد او خود را میان من و صخره جا داد من این را می دانم زیرا اورا دیده ام نه در رویا در واقعیت واقعیت مادی می فهمید؟ من اورا دیدم همین . کسی که همراهم بود اورا ندید و کسی جز من نمی بایستی اورا ببیند زیرا آه می ترسم منظورم را درک نکنید.فالاچی: نه منظورتان را درک نمی کنم ما گفتگوی خود را خیلی خوب آغاز کرده بودیم اما حالا قضیه این الهامات و تجلیات برا یمن چندان روشن نیست.شاه: برای اینکه شما حرف مرا باور نمی کنید .به خدا ایمان ندارید. مرا هم باور نمی کنید. کسانی که ایمان ندارند زیادند. حتی پدرم هم باور نداشت. او هرگز باور نکرد و همواره به ریشخند می گرفت وانگهی غالبا با وجود احترامات لازمه از من می پرسند که آیا هرگز شک نکرده ام که این یک وهم و خیال بوده است یک وهم و خیال دوران بچگی؟ و من همواره پاسخ می دهم نه نه برای این که من به خدا ایمان دارم و معتقدم که خدا مرا برای انجام ماموریتی برگزیده است . الهامات من معجزه هایی بودند که کشور را نجات دادند سلطنت من کشور را نجات داده زیرا خدا به من نزدیک بوده است می خواهم این رابگویم این درست نیست که همه کارهای بزرگی را که برا ی ایران انجام داده ام به خودم نسبت دهم قبول کنیم که می توانم این کار را بکنم اما نمی خواهم زیرا می دانم که کسی پشتیبان من بوده است .خدا می فهمید؟فالاچی: نه اما آیا این الهاماتفقط در دوران کودکی روی داده اند یا در بزرگی هم؟شاه: گفتم که فقط در کودکی در بزرگی هرگز بلکه منحصرا رویاهایی دست داده است. در فواصل یک یا دو سال و حتی هفت یا هشت سال مثلا یک بار من در فاصله پانزده سال دو رویا داشته ام.فالاچی: چه رویاهایی ؟شاه: رویاهایی مذهبی مبتنی بر عرفان رویاهایی که ضمن آنها می دیدم که دو سه ماه دیگر چه چیزی روی خواهد داد و دقیقا دو سه ماه بعد روی دادند اما نمی توانم موضوع آنها را برایتان بگویم تنها به شخص خودم مربوط نبودند به مسایل داخلی کشور مربوط بودند و لذا باید اسرار مملکتی به شمار آیند.خاطرات اعتماد السلطنه صفحه 465شنبه غره ربیع الاول- شکر خدا که ماه صفر تمام شد. صبح خدمت شاه رسیدم .خیلی متغیر بودند که دیروز من در رکاب نبودم. خوابی دیده بودند که حالت انگلیس بد است. صبح که تلگراف اغتشاش ایرلاند رسیده بود از معجزات خودشان تصور
میفرمودند. چون پادشاه حس امامت و نبوت دارند باید معجزه هم میفرمایند
*******
گویا خواب بزرگان واحمق فرض کردن ملت مسبوق به سابقه بوده و مختص به زمان حال نمی شود الان خواب ام می آید بررسی دلایل اختراع خدا را می گذارم برای دفعه بعد

1 comment:

Anonymous said...

این رشته سر دراز دارد
:(
:(
:(