Wednesday, May 14, 2008

دیالوگ بین فرهنگ ها



همینجوری قدم زنون داشتم خیابون ویلا رو میومدم بالا گاهگداری جلوی مغازه های صنایع دستی هم می ایستادم و تماشا میکردم . یه دستی رو شونم خورد . برگشتم دیدم یه دونه آقای خارجی داره به یه ماشین اشاره میکنه و یه وات ایز نمیدونم فلانی هم میگفت. من فکر کردم این بنده خدا یا تاکسی میخاد یا شاید ماشین داره و این یکی بدجور پارک کرده نمی تونه ماشین اش رو بیاره بیرون . بهرحال گفتم .نو ایت ایزنت مای کار. بعد سرشو تکون تکون دادو گفت نو نو وات ایز نمیدونم فلان . جهت دستش رو که دیدم و کلمات سنتنس و مین و اینارو هم تشخیص دادم . فهمیدم که منظورش جمله ای هست که روشیشه عقب پرایده نوشته . حالا مونده بودم چی بهش بگم.رو شیشه نوشته شده بود
انا کلب الرقیه .
داشتم فکر میگردم حالا این واسه چی میخاد بدونه رو ماشین چی نوشته .نکنه جاسوسی چیزی باشه بخاد به وطن عزیزمون از طریق من ضربه بزنه .مخصوصن در این شرایط حساسی که مملکت داره. بعد یادم افتاد که یه بار جایی خوندم صادق زیبا کلام به پایان نامه یه خارجی برخورد کرده که روی اشعار شاه عباس صفوی بوده. گفتم شاید اینم همینجور باشه پایان نامش روی نوشته های اتومبیل هاست . دیدم فرصت خوبیه گوشه ای از فرهنگ خودمون رو براش توضیح بدم . با همدیگه تبادل فرهنگی کنیم . یادم نبود باید بگم آی ام داگ آف رقیه یا آی ام رقیه ز داگ . دیدم ممکنه سو تفاهم بشه گفتم. درایور رایتد آن هیز کار دت هی ایز اوه ساری -اینجا یادم اومد که اونا واسه سوم شخص دو تا ضمیر دارن -
گفتم هی ایز اور شی ایز داگ آف رقیه .انگلیسیش خوب نبود نفهمید . پرسید هی تینکس هی ایز داگ .
گفتم نو مستر ببین بی کرفول اتنشن پیلیز . دیس ایز آقا اینجا اغراق یادم نیومد . رلیجن و اینا رو بلد بودما ولی دیگه ارادت و باور مذهبی نمیدونستم چی میشه .
گفتم دیس ایز لاو .
مستر گفت اوه درایور لاوز داگز اند هی وانت تو بی داگ. اوه دیس ایزنت لاو دیس ایز مالیخولیا
گفتم نه بابا مستر هی ایز وری لاو این گاد اند ائمهدیس ایز ا وی تو سی اند اکسپلین هیز آی دیا
مسترکه خیلی کانفیوزد شده بود
گفت : اوه مای گاد-
شما در چنین موقعیتی چطوری موضوع نوشته رو توضیح میدادید؟

1 comment:

kat said...

سلام، ... قبلا ها كه اينجا ميو مدم اين شكلی نبود هااااا...!!! حالا يا من پير شدم يا بازم من خيلی‌مقته سر نزدم! پيروز باشی